
برنامهریزی به خودی خود ما را به موفقیت نمیرساند. این عملکردن به آن است که میتواند ما را در راه رسیدن به اهدافمان یاری کند. بسیاری از ما که تجربۀ برنامهریزی و عملنکردن به آن را داریم با شنیدن این کلمه پا به فرار میگذاریم. اگر قبلاً برنامهریزی کردید و موفق نشدید، یکبار دیگر تلاش کنید! این بار به شکلی موثر. در این مقاله به این میپردازیم که چطور درست برنامه بریزید، چطور به برنامهریزیهایمان عمل کنیم و چه کتابهایی بخوانیم تا در این راه به ما کمک کنند. و در انتها برای شما که برنامهریزی برایتان سخت است، چند راهکار عملی داریم.
برنامهریزی فرآیندی است که در آن تصمیم میگیریم چه کاری، چه زمانی، در کجا، چگونه و توسط چه کسی انجام شود. برای ریختن برنامهٔ شخصی میتوانیم هدفمان را از قبل تعیین کنیم و مشخص کنیم چگونه باید به این هدف برسیم. برنامهریزی و ارزیابی برای سازمانها و افراد اهمیت ویژهای دارد.
شرکتها برای ترسیم آینده برنامه میریزند، مدیر شرکت از همین طریق اهداف کل سازمان و در پرتو آن، اهداف مختلف بخشهای دیگر را تعیین میکند. برنامهریزی شخصی یعنی تفکر در مورد آینده، تصمیمگیری برای رسیدن به هدف و درنظرگرفتن مراحلی که با آنها بتوانید به اهداف خود برسید. تعیین اهداف چه در برنامهریزی شخصی و چه سازمانی بخش عمدهای از برنامهریزی محسوب میشود. برای ریختن برنامهای مؤثر باید کمی تأمل کنید، نقاط قوت و ضعف خود را بررسی کنید و آنها را بنویسید تا بعداً بتوانید به آنها مراجعه کنید. یادتان نرود اهدافتان باید ویژگیهای زیر را داشته باشد:
• خاص باشند؛
• برای شما دستیافتنی باشند؛
• واقعی باشند نه خیالی؛
• و بتوانید در زمانی خاص به این اهداف دست یابید.
مثلاً اگر میخواهید در سال آینده خانهای جدید بخرید باید اهدافی تعیین کنید که به شما در رسیدن به این هدف کمک کند. میتوانید با گذشت زمان برنامۀ شخصیتان را بهروز کنید. زمانی که یک هدف تکمیل شد میتوانید برنامۀ جدیدی بریزید و هدف جدیدی برای خودتان تعیین کنید تا همیشه با انگیزه بمانید.
دیدگاهتان را بنویسید